وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران
وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران

در ستایش از تیم ملی آلمان و دستاوردهایش

 

به گزارش وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران٬ از همین لقب تیم ملی آلمان شروع می کنیم: de manschaft؛ به معنای «تیم». تیمی که سه بار جام جهانی را برده و در نیمی از ادوار این ویترین جهانی فوتبال به نیمه نهایی رسیده یک لقب بسیار ساده اما با مسما و متناسب با وضعیتش دارد.

در واقع تیم ملی آلمان همواره جزو تیم ترین تیم های ملی دنیا بوده و غالب افتخارات آن به همین خصیصه مهم بر می گردد. به همین خاطر است که ژرمنها برای تیم ملی کشورشان دنبال القاب کلیشه ای و دهان پرکنی مثل شیرها یا عقاب ها نرفته اند.
البته شاید در ادوار مختلف جام جهانی یا رقابتهای بزرگی مثل جام ملت های اروپا ستاره هایی مثل هلموت ران، فرانتس بکن باوئر، پل برایتنر، اوورات، کارل هاینس رومنیگه، لوتار ماتئوس یا میشائیل بالاک و اولیور کان ظهور کرده و تیم کشورشان را به سوی افتخارات بزرگ رهنمون کرده اند اما تمام این موفقیت های فردی و درخشش ستاره های آلمانی تحت لوای پرچم مشکی، قرمز و زرد آلمان قرار گرفته و انگار در سرزمین ژرمن ها تنها تیمها و کار گروهی است که اهمیت دارد. 

 

برنامه ریزی و ساختار فوق العاده 

تیم ملی آلمان همواره به عنوان مظهر نظم و دیسیپلین شهرت داشته اما شاید برای بسیاری از فوتبالدوستان این مهم شکافته نشده باشد که چرا «منشافت» در دنیا یگانه است و به پشتوانه همین ویژگی در میادین بین المللی می درخشد.
تیم ملی آلمان در حال حاضر به غیر از برخورداری از یک کادر فنی فوق العاده منسجم و هماهنگ شامل یواخیم لو، هانس دیتر فلیک و آندریاس کوپکه که دو مدیر فوتبالی قوی به نام های اولیور بیرهوف و ماتیاس سامر را بالای سر خود می بینند از یک روانشناس،2 مربی استعدادیاب،3 پزشک،4 فیزیوتراپ و 3 بدنساز مجرب سود می برد که فقط در خدمت تیم ملی آلمان هستند و به امور مربوط به این تیم می رسند.
به غیر از این برنامه ریزی فوق العاده مسوولان فدراسیون فوتبال آلمان برای این تیم که مطابق با هدف گذاری کادر فنی منشافت انجام می شود در پیشبرد اهداف یواخیم لو تاثیر بسیاری گذاشته است. البته این برای آلمانی ها و تیم ملی کشورشان نکته تازه ای نیست اما بد نیست بدانید برنامه بازی های تیم ملی این کشور تا مارس سال 2014 مدون و اعلام شده بطوری که لو و شاگردانش از همین حالا و بعد از قطعیت حضور در یورو 2012 بازی های دوستانه خود تا قبل از جام ملتها و جام جهانی آینده را فیکس کرده اند.
بطور مثال از همین حالا مشخص است که ژرمن ها قبل از یورو 2012 با هلند، اوکراین و فرانسه بازی خواهند کرد و پس از این رقابتها به مصاف تیم ملی آرژانتین می روند. جالب اینکه آلمان ها قبل از جام جهانی برزیل توان خود را در برابر بزرگانی همچون ایتالیا، برزیل و فرانسه می سنجند.

 

ورود نسلی از فوتبالیست های مستعد 

پس از افتضاح یورو 2000 و پایان اقتدار نسلی که در جام جهان 1990 درخشیده و قهرمانی یورو 1996 را به ارمغان آورده بود، فدراسیون فوتبال آلمان با یک برنامه ریزی مدون نسلی از فوتبالیست های شاخص وجوان آلمانی را در جام جهانی گذشته رو کرد که در عین بی تجربگی آرژانتین و انگلیس پرستاره را گلباران کردند و تنها از پس اسپانیای قدرتمند بر نیامدند تا به تورنمنت های بعدی چشم بدوزند.
در واقع پس از شکفتن استعدادهای بالقوه ای همچون شواین اشتایگر، پودولسکی، لام و... در جام جهانی آلمان در تورنمنت 2010 دنیای فوتبال شاهد ورود استعدادهای فوتبال آلمانی مثل اوزیل، مولر، خدیرا، نویر، بواتنگ و ... بودند که به نوعی حاصل برنامه ریزی گسترده و 10 ساله فدراسیون فوتبال آلمان به حساب می آمدند.
حالا فوتبال آلمان بازیکنان مستعد و فوق العاده متعددی دارد که بیشتر آنها فقط 21،22 یا 23 سال دارند. به این اسامی دقت کنید:
گروه 21 ساله ها: سباستین رودی – لوئیس هولتبی –تونی کروس 

گروه 22 ساله ها: مارکو روس-توماس مولر- هولگر بادشتوبر- مت هوملس- رون روبرت زیلر- لارس بندر- اسون بندر- مارکو مارین
گروه 23 ساله ها: مارسل اشملتزر- جرمی بواتنگ- مسوت اوزیل- کوین گروس کروتز- بندیکت هوودس 

همچنین چهره های شاخصی همچون ماریو گوتزه، آندره شورله و ایلکای گوندوکان تنها 19 و 20 سال سن دارند ضمن اینکه خدیرا و نویر که در بهترین تیم های باشگاهی دنیا مهره های قابل اتکا هستند فقط 24 و 25 ساله اند.
در کنار این ستاره هایی مثل شواین اشتایگر، پودولسکی و لام در جام جهانی بعدی در اوج پختگی و تجربه خواهند بود تا آلمان با پشتوانه فوق العاده قدرتمندی به این تورنمنت پا بگذارد.
جالب اینکه طی یکی دو سال اخیر تنها سه بازیکن 30 یا بالاتر از این سن به تیم ملی آلمان دعوت شده اند: میروسلاو کلوزه، کاکائو و آرنه فریدریش که بعید است به غیر از کلوزه که به دبال شکستن رکورد گلهای زده رونالدوی برزیلی است و فقط یک گل با آن فاصله دارد دو نفر دیگر به برزیل بروند.

 

پشتوانه سازی با 5 تیم ملی 

پشتوانه سازی منسجم فدراسیون فوتبال آلمان که در سه سال اخیر افتخارات قابل توجهی را نصیب آنها کرده است از همین حالا خیال جانشینان احتمالی لو و همکارانش را برای آینده راحت کرده است. قهرمانی رقابت های زیر 19 ساله های اروپا (2008)، قهرمانی زیر 17 ساله های اروپا (2007)و عنوان سوم جام جهانی نوجوانان (2011)حاصل یک کار وسیع و حساب شده است و رابطه مستقیمی با موفقیت های تیم ملی آلمان در جام جهانی اخیر، رقابت های مقدماتی یورو 2012 و دیدار های دوستانه مهمی همچون مصاف با برزیل نامدار دارد که پس از سالها پیروزی را برای ژرمن ها به دنبال داشت.
در حال حاضر فدراسیون فوتبال آلمان 7 تیم مختلف در رده های سنی متفاوت دارد که توسط مربیان شاخص هدایت می شوند و استعدادهای بالفعل در آمده را به تیم های بالاتر تحویل می دهند. همین حالا تیم های زیر 21 سال (اشتفان فرویند)، زیر 20 سال (فرانک ورموت)، زیر 19 سال(کریستین سیگه)، زیر18 سال (هورست هروبش)، زیر 17 سال (اشتفان فرویند)، زیر 16 سال(اشتفان برگر) و زیر 15 سال (فرانک انگل) فعالیت وسیعی در پرورش استعداد های فوتبال کشورشان دارند. اتفاقی که شاید در هیچ کشور صاحب فوتبالی هم رخ ندهد!

 

مدیون بوندسلیگا 

تیم ملی آلمان و موفقیت هایش تا حدود زیادی مدیون بوندسلیگا یا لیگ سراسری فوتبال این کشور است که یکی از 4 لیگ برتر دنیاست و به لحاظ سازو کارهای اقتصادی ،جذب تماشاگر و مسائل سخت افزاری حتی بالاتر از لیگ های معتبری همچون لیگ برتر انگلیس یا لالیگای اسپانیا قرار می گیرد. 

سطح بالای رقابتهای بوندسلیگا به لحاظ فنی که بعضا تا هفته های پایانی 4 یا 5 تیم مدعی کسب عنوان قهرمانی هستند و همچنین میدان دادن به استعدادها و مربیان جوان مثل یورگن کلوپ (بروسیا دورتموند) یا توماس توشل (ماینتس) در کنار استفاده از مربیان مطرح دنیای فوتبال همچون یوپ هاینکس (بایرن مونیخ) یا رالف رانگنیک (شالکه) و فلیکس ماگات (وولفسبورگ) باعث شده رقابتهای باشگاهی در آلمان خدمت بزرگی به تیم ملی این کشور کند.
به غیر از این بوندسلیگا جزو معدود لیگ های مهمی است که پول در آن حرف اول و آخر را نمی زند. تا دو سال آینده تمام لیگ های اروپایی باید به قانون بازی جوانمردانه اقتصادی تن دهند و در تمام اروپا فقط این آلمان ها بوده اند که اعتراضی به تدوین این قانون نداشته اند. حتی باشگاه عظیم بایرن مونیخ که سردمدار هزینه کرد بالا در فوتبال باشگاهی آلمان است نیز اعلام کرده تا 5 سال آینده هم خیال خود را از حیث مسائل مالی راحت کرده است. این دوراندیشی مالی قطعا به قویتر شدن بوندسلیگا کمک خواهد کرد و شاید این لیگ طی دو سه سال آینده از لیگ برتر انگلیس یا لالیگای اسپانیا جلو بیافتد که این مهم قطعا به قدرتمند کردن تیم ملی آلمان کمک خواهد کرد.

 

آقای لو با استعداد 

نمیتوان از موفقیت های تیم ملی آلمان گفت و به یواخیم لو اشاره ای نکرد. لو که در جام جهانی 2006 با عنوان دستیار یورگن کلینزمن نقش پررنگی در موفقیت نسبی تیم ملی کشورش داشت در یورو 2008 ثابت کرد هرچه در دنیای بازیگری بازیکن ناشناسی بوده اما در جهان وسیع مربیگری تنه به تنه بزرگانی چون بکن باوئر می زند و می توان از او دستیابی به افتخارات بزرگ دیگری همچون قهرمانی جام ملت های اروپا و جام جهانی آینده را انتظار داشت.
لو با ثبت رکورد قابل افتخار 10 پیروزی در 10 بازی مقدماتی یورو 2012 و شکست بزرگانی همچون برزیل، آرژانتین و انگلیس این فرضیه که آلمان مقابل تیمهای بزرگ ناکام است را به ورطه فراموشی سپرد. مهمتر از این، بزرگترین خدمتی که لو به فوتبال آلمان کرد شکافتن پوسته همیشگی در شکل ارائه فوتبال تیم ملی آلمان بود بطوریکه اکنون با میدان دادن به بازیکنان با تکنیک متعددی که در بوندسلیگا پرورش یافته اند حالا «منشافت» فوتبالی زیبا و دلپذیر ارائه می کند تا ذهنیت دوستداران فوتبال نسبت به روش بازی تیم پرافتخار آلمان تغییر کند.
با نتایجی که لو به دست آورده حالا تیم ملی آلمان همان ابرقدرت دهه 90 میلادی و قبل تر از آن است که البته زیبا و تماشایی بازی می کند. با اتکا به توانایی این مربی با دیسیپلین و هوشیار است که اکنون با قاطعیت می توان گفت تیم ملی فوتبال آلمان بارسلونای تیم های ملی است که هم خوب بازی می کند و هم نتایجی فوق العاده می گیرد. این مربی ایده آلیست که موفقیت های بزرگی را نشانه گرفته بشدت منظم و واقعیت گراست و تمام این خصایل ارزنده برای یک مربی در کنار دانش فنی فوق العاده اش کاری کرد تا چندی پیش مسوولان فدراسیون فوتبال آلمان قرارداد او را تا سال 2014 با جان و دل تمدید کنند و به کسب مقام قهرمانی جهان با او دلخوش باشند.

 

دورگه های آلمانی 

بعضا این اتفاق افتاده که برخی، موفقیت های اخیر تیم ملی آلمان را زیر سایه استفاده از بازیکنان دورگه یا تابعیت آلمانی گرفته کمرنگ کنند اما نکته اساسی اینجاست که بیشتر این بارزیکنان دورگه متعلق به آلمان و فوتبال پویای این کشور هستند که اگر اینچنین نبود اصلا به منصه ظهور نمی رسیدند.
به غیر از جرالد آساموا و کاکائو که در سن بالا ملیت آلمانی گرفتند، اینکه پدر گومز اسپانیایی بوده، پودولسکی و کلوزه در لهستان به دنیا آمده اند، پدر خدیرا و مارین ملیت تونسی و صربستانی دارند یا آئوگو و بواتنگ جد آفریقایی دارند، نمی تواند موفقیت های فوتبال آلمان را تحت الشعاع قرار دهد. همچنین ورود پدیده های ترک –آلمانی به تیم ملی آلمان مثل اوزیل، تاسکی یا گوندوکان به این مسائل دامن زده است اما سوال اساسی اینجاست که اگر همین بازیکنان دورگه در ترکیه، غنا یا صربستان و لهستان به دنیا می آمدند، می توانستند اینچنین پیشرفت کنند یا بخاطر پرورش در فوتبال آکادمیک آلمان است که اکنون به تیم های بزرگی نظیر رئال مادرید رسیده اند و در دنیای فوتبال آقایی می کنند؟
همین چند ماه پیش نیز تیم نوجوانان آلمان فقط با کمی بدشانسی در جام جهانی مکزیک عنوان سومی را به دست آورد درحالیکه در تیم اصلی اشتفان فرویند 5 یا 6 بازیکن با اصلیت ترکیه ای بازی می کردند. نکته اساسی اینجاست که تمام این بازیکنان در کشور آلمان به دنیا آمده و در فوتبال استعداد پرور این کشور شکوفا شده اند پس بخاطر شهرت ترکیه ای که از پدرشان به آنها رسیده نمی توان آنها را آلمانی ندانست و موفقیت های تیم های ملی این کشور را زیر سایه استفاده از بازیکنان دورگه و امثالهم کمرنگ کرد.

 

امیدواری در کنار واقعیت گرایی 

شاید از همین حالا بتوان پیش بینی کرد که آلمان در فینال یورو 2012 مقابل اسپانیا قرار خواهد گرفت یا بار دیگر در نیمه نهایی جام جهانی برزیل حاضر خواهد بود اما با وجود پتانسیل بسیار بالای بازیکنان، استعدادها، کادر فنی و بهره مندی از ساختار و برنامه ریزی مناسب، از یواخیم لو گرفته تا عادی ترین شهروند آلمانی، در کنار امیدواری به آینده و کسب مقام قهرمانی جام جهانی بعد از 24 سال، واقع گرایی از اذهان ژرمن ها دور نمی شود. اخیرا حدود 60 درصد مردم آلمان در یک نظرسنجی نسبت به قهرمانی تیم ملی کشورشان در جام جهانی آینده ابراز ناامیدی کرده اند. احتمالا این گروه تصور می کنند منشافت تا سه سال دیگر هم به سطح تیم قدرتمند و هماهنگ اسپانیا نخواهد رسید یا شاید اسیر قدرت تمام نشدنی میزبان شود اما شاید یورو 2012 تا حدود زیادی این ذهنیت ها را تغییر دهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد